آخرین مطالب آرشيو وبلاگ پيوندها
تبادل
لینک هوشمند
نويسندگان کلبه زیبایی شب سردی است و من افسرده..راه دوری است و پایی خسته!!
تیرگی هست و چراغی مرده..می كنم تنها از جاده عبور!!
دور ماندند ز من آدم ها..سایه ای از سر دیوار گذشت!!
غمی افزون مرا بر غم ها..فكر تاریكی و این ویرانی!!
بی خبر آمد تا با دل من..قصه ها ساز كند پنهانی!!
نیست رنگی كه بگوید با من..اندكی صبر سحر نزدیك است!!
هر دم این بانگ بر آرم از دل..وای این شب چقدر تاریك است!!
خنده ای كو كه به دل انگیزم؟!..قطره ای كو كه به دریا ریزم؟!..
صخره ای كو كه بدان آویزم؟!..مثل این است كه شب نمناك است!!
دیگران را هم غم هست به دل..غم من لیك غمی غمناك است!! نظرات شما عزیزان: چهار شنبه 9 آذر 1390برچسب:, :: :: نويسنده : نادیا
|